🖌 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری

🌿 زیبایی‌های اخلاق (۴)

🔻 اشاره

 قرارمان با شمایان؛ خوانندگان خوبمان، این است که از اخلاق بنویسیم و گوشه‌هایی از زیبایی‌های اخلاق را بنمایانیم و نیز پاره‌ای از اخلاق‌مداران را نشان دهیم، تا جان‌هایمان فربه شود و مبادا از نبود کرامت‌های اخلاقی، ناامید شویم و مبادا بپنداریم که عصر انسانیتِ کریمانه، گذشته است.
اینک با هم شویم و سر قرارمان رویم.

💎 دیدن دست خدا

 آقاجون، دست خدا را در همهٔ کارها و لطف خدا را در همهٔ زندگی، می‌دید. همهٔ کارها را به خدا نسبت می‌داد. از بُن جان، به این سخن خداوند سبحان در قرآن، باور داشت که:
 «مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا»؛۱
هیچ برگی از درختی نمی‌افتد مگر آن‌که خدا آن را می‌داند.
این ارادهٔ خدا است که هر برگ را از درخت می‌کَنَد و بر زمین می‌افکند. این عقیدهٔ استوار، قلب آقاجون را پایدار کرده بود.

🌻 آقاجون و دایجون‌حسین

 چندی پس از رحلت دایجون‌رضا، که حکایت آن را در شمارهٔ پیشین آوردیم،  حادثهٔ هجوم مأموران نظام شاه به مدرسهٔ فیضیهٔ قم واقع شد؛ اندکی پیش از واقعهٔ پانزدهم خرداد ۱۳۴۲.
 هنگام حملهٔ مأموران به طلبه‌ها و روحانیان، دایجون‌حسین۲ در مدرسهٔ فیضیه بود. در آن کشتار، دایجون‌حسین کشته نشد و از آن معرکه، جان به سلامت برد.
 اصل خبر، به اصفهان رسید، اما خبر سلامت یا شهادت دایجون، به آقاجون نرسیده بود. ایشان، در مسجد سیّد اصفهان، که در همسایگی‌شان بود، به دعا نشست و سلامتی دایجون‌حسین را از خدا طلب کرد. پس از زمانی نزدیک، خبر سلامت دایجون به آقاجون رسید.
ایشان، باز مانند رحلت دایجون‌رضا، دست و صورت به آسمان برد و گفت: «الحمدلله. الحمدلله. الحمدلله.»
 بعدها می‌گفت: «چون در مصیبت آقارضا، بی‌تابی نکردم و خدا را شکر کردم، خدا هم میرزاحسین را برایم حفظ کرد و او را به من برگرداند.»

۲۷ مهر ۱۴۰۳


۱. سورهٔ انعام، آیهٔ ۵۹.
۲. آیت‌الله حسین مظاهری.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علی‌اکبر_مظاهری