پاسخ‌های علی اکبر مظاهری

۵ مطلب با موضوع «قبل از ازدواج» ثبت شده است

حریم غیرت (مراقب حریم غیرت همسرمان باشیم!)

🖌 نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری
پیش‌ترها دربارهٔ حریم غیرت همسران سخن گفته‌ایم و چندین مطلب نوشته‌ایم، اما گویا هنوز نیاز است که در این باب، همچنان بگوییم و بنویسیم؛ زیرا برخی از همسران، آن‌گونه که می‌باید و می‌شاید، این مرز را پاس نمی‌دارند.
اکنون سخن از حریم غیرت دربارهٔ «نامحرمان» نیست؛ آن‌که واضح است و همگان با آن آشنایند، ما نیز درباره‌اش بسیار نوشته‌ایم؛ بلکه سخن در عرصهٔ «محرم‌های سَبَبی» است؛ محرم‌هایی که به سبب عقد ازدواج، محرم می‌شوند. در این موضوع، کمتر گفته و نوشته می‌شود، با این‌که از مسائل ضروری خانواده‌ها است؛ به‌ویژه مردان، در این مقوله، مسأله‌‌ها دارند.
امروز، دراین‌باره، مشاوره‌ای داشتم، و همین باعث اندیشیدن و نوشتن دراین‌باب شد.
اکنون، پیش از نوشتن «از زبان مشاورِ» امروزمان، مطلبی را که قبلاً نوشته‌ام، باز می‌آورم. با هم بخوانیم:

🌸 محرم‌های نَسَبی و سَبَبی

محرم‌های نَسَبی، که به سبب پیوند خانوادگی محرم‌اند (مانند پدر، مادر، برادر، خواهر)، با محرم‌های سَبَبی، که به سبب عقد ازدواج زوج‌ها محرم می‌شوند (مانند پدرشوهر، مادرزن و داماد و عروس ایشان)، ازمنظر فقهی، یکسان‌اند، اما از منظر عاطفی و اخلاقی، تفاوت‌هایی دارند.
رفتارهای محرم‌گونگی این‌ دو گروه، از این منظر (منظر اخلاقی و عاطفی)، باید حریم‌هایی متفاوت داشته باشد. مثلا حساسیت پسر به مادرش با حساسیت داماد به مادرزنش، متفاوت است. نیز حساسیت پدر به دخترش و مادر به پسرش، با حساسیت پدرشوهر و مادرشوهر به عروس و دامادشان، یکسان نیست.
ازاین‌رو، محرم‌های سَبَبی، در رفتار و پوشش، باید بیشتر حریم نگه دارند. بی‌پروایی محارم سببی، در رفتارهای محرم‌گونگی با همدیگر، آسیب‌زا است.
هرچند که محارم نَسَبی نیز باید در پوشش و رفتار با یکدیگر، حریم نگه‌دارند، اما رابطهٔ محارم سببی، حریم بیشتری را می‌طلبد.
فقط همسران‌اند که در مسائل عاطفی و جنسی، حریمی ندارند.

🔹 نمونه‌ای خجسته

✍️ یادی از آن دویار باوقار

جدّ مادری ما، عالمی بود تقواپیشه و پاک‌اندیشه و سلیم‌النفس. نیز بسیار خانواده‌دوست بود و مهربان. ما هرگز از ایشان رفتار و گفتار ناشایستی مشاهده نکردیم. توکلش به خدا و رضایتش به تقدیر الاهی، مثال‌زدنی بود. از او هیچ صفت ناپسندی، هرچند کوچک، سراغ ندارم، چه رسد به «حسادت»، اما «غیرتمند» بود.
ایشان، همسرش (مادربزرگ‌مان) را بسیار احترام می‌کرد. به‌ویژه که مادربزرگ، علویه بود و پدربزرگ، به دلیل سیده‌بودن مادربزرگ، او را فوق‌العاده گرامی می‌داشت. ما هرگز کمترین بی‌احترامی از پدربزرگ به مادربزرگ، ندیدیم و نشنیدیم.
پدربزرگ به مادربزرگ گفته بود: «نزد دامادهایمان حجاب داشته باشید.» و ما هرگز مادربزرگ را نزد دامادهایش، که پدرمان یکی از آنان بود، بی‌چادر ندیدیم.
با این که پدربزرگ، ده‌سال زودتر از مادربزرگ از این جهان رفت، اما مادربزرگ همچنان به آن پیمانی که با پدربزرگ بسته بود، پایبند بود و آن فرمان و خواستهٔ ایشان را حرمت می‌نهاد. حتی در دوران کهنسالی، که نودساله بود، نزد دامادهایش چادر به سر می‌کرد و حجاب و حریم می‌گرفت.
رحمت خدای رحمان بر هردوی ایشان.

۳ مهر ۱۴۰۳

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علی‌اکبر_مظاهری

۰۸ آذر ۰۳ ، ۱۵:۰۰

دعوت از خواستگار

سلام

من و خانواده ام خارج از کشور زندگی می کنیم.

دور بودن از فامیل و ایران باعث می شه که با ایرانیهای دیگر که هر کدوم مثل فامیلمون هستن رفت و آمد داشته باشیم. تقریبا سه ساله پیش توی یکی از همین رفت وآمدها با آقای جوونی آشنا شدیم که برای یه دوره تحصیلی به خارج اومده بودن در چند مرتبه رفت و آمدی که داشتیم فرد مقبولی به نظر می اومدن هم از نظر پایبندی به امور دینی و هم از لحاظ اجتماعی (البته خانواده  ما هم مقید به امور دینی هستیم ) بالاخره ایشون به ایران برگشتن و  هر از چند گاهی برای احوالپرسی با هم در تماس هستیم من فکر می کنم که ایشان مورد مناسبی برای ازدواج هستن؛ اما خب هم خجالت می کشم که این مورد را با خانواده ام در میون بذارم هم اینکه نمی خوام طی تماسها علنا این موضوع رو به ایشون بفهمونم؛ چون که هم خجالت می کشم هم اینکه نگرانم مرتکب گناهی نشم

خوشحال می شم اگر راه حلی رو نشونم بدید که هم عزتم حفظ بشه هم بدون گناه و معصیتی به نتیجه برسم.

با تشکر

ادامه مطلب...
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۵

انتظار برای خواستگار

با سلام 

می خواستم اگر ممکنه من رو هم در این باره راهنمایی کنید

یکی از بستگان ما بنام آقا رضا (نام مستعار ) تقریبا دو ساله پیش مقیم آلمان شدن و به خاطر کارهای اقامتشون توی این مدت ایران نیومدن به خاطر رابطه فامیلیه تقریبا تزدیکی که داریم خانواده ام به خصوص بابام شناخت خوبی ازشون دارن اما رابطه من با ایشون تقریبا در حد سلام علیک و یا احوالپرسی بوده راستش جوون خوب و موجهی هست و منم ازش خوشم می یاد و فکر می کنم اگه موقعیتش باشه ایشون هم به این ازدواج بی میل نباشه اما هم نوضوع چطور مطرح کردنش هست هم اینکه فکر می کنم با اینکه اون هم اوی فکر این ازدواج هست اما می خواد شرایط اقامتش تثبیت تر بشه یعنی بطور غیر مستقیم علاقه اش رو به من فهمونده اما می دونن تا زمانیکه تکلیفش مشخص نشه اقدامی نمی کنه

حالا هم از یه طرف به نظرم مورد خوبی هست  هم از طرفی هم نمی دونم تا کی باید صبر کنم به خانواده ام هم که روم نمی شه موضوع رو مطرح کنم هرچند می دونن اگر اون برای خواستگاری اقدام کنه هم نظر والدینم مساعده و هم با یه نامزدی کمی طولانی مدت مخالفت نمی کنن 

راستش می خوام کمکم کنید تکلیفمو با این موضوع مشخص کنم آخه بعصی وقتها می گم شاید خیالات برم داشته که به من علاقه داره اما خب من هم فکر می کنم آدم خوبی هست و میشه در کنارش زندگی خوبی تشکیل داد چون توی شرایط فعلی نمی دونم باید منتظرش بمونم با نه که اگه آره تا کی؟

ادامه مطلب...
۲۹ دی ۹۴ ، ۱۰:۴۱

وابستگی به اینترنت

سلام

...

اگرمیشه چندتا راه حل برای حل مشکل وابستگی به اینترنت بهم بگین متاسفانه به طرز بدی گرفتارش شدم ممنون.خداحفظتون کنه.

ادامه مطلب...
۲۲ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۹

طلبگی و کار کردن

سلام درود خدا بر شما باد

من طلبه هستم 19 ساله من در تعطیلات تابستان بیکارم و در تبریز در شهرستان جلفا زندگی میکنم و محیط اینجا از لحاظ حجاب خیلی بی نظم است و پدر مادرم به من میگویند باید کار کنی و محیط اینجا کوچیکه و اینجا همه من میشناسن سوالم این است که اینجا کار کنم یا نه

ارادتمند شما

ادامه مطلب...
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۶