پاسخ‌های علی اکبر مظاهری

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تأخیر در ازدواج» ثبت شده است

انتظار برای خواستگار

با سلام 

می خواستم اگر ممکنه من رو هم در این باره راهنمایی کنید

یکی از بستگان ما بنام آقا رضا (نام مستعار ) تقریبا دو ساله پیش مقیم آلمان شدن و به خاطر کارهای اقامتشون توی این مدت ایران نیومدن به خاطر رابطه فامیلیه تقریبا تزدیکی که داریم خانواده ام به خصوص بابام شناخت خوبی ازشون دارن اما رابطه من با ایشون تقریبا در حد سلام علیک و یا احوالپرسی بوده راستش جوون خوب و موجهی هست و منم ازش خوشم می یاد و فکر می کنم اگه موقعیتش باشه ایشون هم به این ازدواج بی میل نباشه اما هم نوضوع چطور مطرح کردنش هست هم اینکه فکر می کنم با اینکه اون هم اوی فکر این ازدواج هست اما می خواد شرایط اقامتش تثبیت تر بشه یعنی بطور غیر مستقیم علاقه اش رو به من فهمونده اما می دونن تا زمانیکه تکلیفش مشخص نشه اقدامی نمی کنه

حالا هم از یه طرف به نظرم مورد خوبی هست  هم از طرفی هم نمی دونم تا کی باید صبر کنم به خانواده ام هم که روم نمی شه موضوع رو مطرح کنم هرچند می دونن اگر اون برای خواستگاری اقدام کنه هم نظر والدینم مساعده و هم با یه نامزدی کمی طولانی مدت مخالفت نمی کنن 

راستش می خوام کمکم کنید تکلیفمو با این موضوع مشخص کنم آخه بعصی وقتها می گم شاید خیالات برم داشته که به من علاقه داره اما خب من هم فکر می کنم آدم خوبی هست و میشه در کنارش زندگی خوبی تشکیل داد چون توی شرایط فعلی نمی دونم باید منتظرش بمونم با نه که اگه آره تا کی؟

ادامه مطلب...
۲۹ دی ۹۴ ، ۱۰:۴۱

ترس از نداشتن خواستگار و تأخیر در ازدواج

با سلام و احترام و عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت اباعبدلله الحسین  علیه السلام و یاران وفادار ایشان:

دختری 23 ساله هستم.خواستگاری ندارم تا الان فقط 5خواستگار داشتم که فقط با یک نفر از پسرها صحبت کرده ام.

خانواده متدینی هستیم.خیلی دعا کرده ام و چله گرفتم اما امر ازدواج من میسر نشده است.خیلی احساس ترس دارم و نگرانم که همانند ان حدیثی که میفرمایند دختران اگر به موقع چیده نشوند بادها انها را از درخت جدا میکنند شوم.

خیلی بی قرار بودم اما چندوقتی است که با خود میگویم خدا برای من اینطور صلاح میداند و صلاح من در ازدواج نکردن است و حتما با ازدواج کردن شر و آسیبی به من میرسد.و چون مطمئن به خدا هستم و توکل کردم قلبم ارام میگیره و توانستم به بی قراری ودم تا حدود زیادی غلبه کنم.و با این تفکر به زندگی ادامه بدهم.ولی بازهم فکرم مشغول است و نگرانم و درست نمی توانم درس بخوانم.میترسم که نتوانم در زندگی شخصی خود موفق باشم و اگر مجرد ماندم مستقل شوم.لطفا راهنمایی بفرمایید.

ممنونم یا علی

ادامه مطلب...
۱۰ آبان ۹۳ ، ۲۳:۳۹